وبگو | آموزش منوی کشویی با ul li و css
روحـانـیـت به عنـوان مسئـول ذی ربـط امـور دینـی نقـش اول را در آگـاهی و مطالبـه نسبـت به مسئـولان و رسانـه ها دارد. آیت الله وفسـی .......... اعـتمـاد بـه نـفس، دروغـی است بـزرگ که از مسـیـحیـّت غـربی وارد دنیـای اسلام شده است . آیت الله حـامد وفسـی ........... موج سـیـاه فـتـنـه جـدیـد، فـرهـنـگــی اســت و راه نـجــات از آن احـیـاء امــر بــه مــعــروف و نــهـی از مــنـکــر است. حضـرت اسـتـاد آیـت الله وفـســی ........... در مـورد کـارنـامـه ی فـرهـنگـی انـقلاب، سکـوت بـهتـرین نظـری است کـه می تـوان ابـراز کرد. استـاد اخـلاق تهران حامد وفسـی .......... انـقـلاب ایـران بـه یـک مـعـجـزه الهـی شبیـه تـر بـود تـا یـک حـرکـت سیـاسـی مـاننـد سـایـر انـقـلاب هـای جـهان و رهـبری آن هم بـه پـیـامبـران الهـی شبـیـه تـر بـود تـا رهبـران انقـلابی در دیگـر سرزمیـن هـا... حکیـم متـألـه استـاد حـامـد وفسـی

بسم الله الرحمن الرحیم


در سیر و سلوک معنوی که امروزه به صورت سیر و سلوک به سمت کربلا مجسم شده، سه جنبه باید مورد توجه ما قرار گیرد.
یکی جنبه ی عقلی و علمی موضوع ماست. یکی جنبه معنوی و روحانی آن است. و یکی هم مسئله رفتار و اعمال ماست.

مطلب اول: در این بخش انسان باید تلاش کند که نسبت به حضرت اباعبدالله -علیه السلام- و حرکتی که ایشان انجام داده، از زمانی که در صلح به همراه امام حسن -علیه السلام- شرکت کرده و ۱۰ سال در عصر ایشان صلح را پذیرفته، در عین حال چندین واقعه اتفاق افتاد که نشان می دهد که چه امام حسن مجتبی و چه امام حسین -علیهماالسلام- هیچکدامشان سکوت نکرده و هرکجا که مناسب بوده، طبق مذکورات تاریخ، اقدامات مهمی در افشاء گری علیه معاویه انجام دادند، اقدامات مربوط به مدینه تا مکّه و از مکّه تا کربلا و اتفاقاتی که افتاده، تا اولین اربعین امام حسین -ع- که خاندان اهل بیت -ع- وارد شهر کربلا شدند، و شبهاتی که در این موضوع مطرح است و پاسخ هایی که در این امور وجود دارد، از نظر علمی نسبت به حرکتی که امام -ع- انجام داده و شناخت شخص امام، خود را غنی کند.

مطلب دوم: مسئله ی روحی و روانی است.
انسان در عین حالی که باید در مورد مسائل دینی توجه کند که اسلام، ظواهری دارد، همچنین باید توجه کند که همه ی اینها به یک واقعیت مهم توحیدی بازمی گردد. واقعیت توحیدی این است که باید دید، امام حسین -ع- و فدائیان ایشان، چگونه به این مقام و منزلت رسیده اند. بسیاری از انسان ها در آن زمان زندگی می کردند، اما هیچکدامشان به این درجه از مقامات معنوی نرسیده اند. شخص امام -ع- که از باب اسوه بودن است و اطرافیان امام -ع- هم به حسب اینکه از نورانیت امام استفاده می کردند. با اینکه این افراد از مردم عادی بوده اند.
مقام توحیدی حضرت اباعبدالله -ع- این است که در سرتاسر زندگی انسان، فقط یک حاجت وجود داشته باشد.
آن مطلوب حقیقی، همان ذات الهی است.
اگر انسان، حاجات مختلف را جدی بگیرد، حال چه نیاز های ابتدائیش را، یا نیاز های ثانویه خودش را، یا آرزوهای خودش را، اگر انسان هرکدام ازین مسائل را جدی گرفت، اینها همه حجاب خواهند شد که ما نتوانیم به کمال و سعادتمان برسیم. کمال معنوی انسان این است که تنها خواهان «رضا» و «تسلیم» خداوند باشد. در روایتی از حضرت امیرالمؤمنین -علیه السلام- داریم که بعد از اینکه حضرت، نفوس نامیه، حیوانیه و ناطقه را شرح می دهند، در باب نفس کلیه الهیه می فرمایند که خصوصیت این نفس این است که انسان، دارای مقام «تسلیم» و «رضا»ست. اگر می خواهیم از نظر معنوی رشد کنیم، باید باطن ما «تسلیم» محض در برابر خداوند و «راضی» به قضای الهی باشد. اگر این کمال و سعادت به انسان برسد، قدم در مسیر حسینی شدن برداشته و از سعادت و آن لذت ها و بهجت های معنوی هم بهره مند خواهد شد.

مطلب سوم: توجه به اعمال و رفتار است.
این طور نیست که اعمال و رفتار ظاهری ما نسبت به معنویتمان و بالعکس، اثر نداشته باشد.
اگر شخصی حقیقتاً الهی باشد، قطعاً در اخلاق و رفتارش هم اثر می گذارد.
مِن باب مثال، اگر ما در مسیر کربلا، ایثار و گذشت نداشته و اهل زرنگی کردن هستیم، مثلاً وقتی غذا می دهند، در صف ایستاده، غذای اضافه برای خود می گیریم، خب اینجا معلوم می شود که آن ایثار در باطن ما وجود ندارد.
ما به زیارت اولیائی از اولیاء الهی می رویم - مجموعه ای از اولیاء در کربلا هستند- برای اینکه متخلق به اخلاق آنها شویم، اما کارهایی مغایر با اخلاق اهل بیت -ع- انجام دهیم، خب چنین شخصی که در امور جزئی، ایثار ندارد چگونه می تواند حسینی شود؟ چگونه می تواند جانش را فدای امام حسین -ع- کند؟ فدای خداوند کند؟
حسینی شدن اصحابی که در کربلا بوده اند به خاطر این است که آنها جانفشانی کرده، صدمات فراوانی خورده اند و در عین حال، به کار خود افتخار می نمودند. درباره حضرت موسی -ع- داریم که ایشان وقتی آن دو خانم را مشاهده کرد که مظلومانه در کناری ایستاده و از حق خود محروم گشته اند، با قدرت اقدام به گرفتن حق آنها نمود. نه اینکه -نعوذ بالله- خودش هم مانند دیگران، به آن بانوان ظلم نماید.
خب اگر انسان می خواهد الهی شود، شروعش از همین موارد کوچک است. در روایت داریم که گناهان کوچک را جدی بگیرید. از گناهان کوچک پرهیز کنید که گاهی این گناه ها، نزد خدای متعال، خیلی بزرگ محسوب می شوند.
اخلاق انبیاء، همراه با فداکاری است، هرچه انسان این امور را کوچک حساب نکند، چون بعضی از کارهای خوب، نزد خدا خیلی بزرگ حساب می شود، مثلاً یک لقمه غذاست، اگر که همان را به شخصی که نیاز دارد انفاق کند، اینگونه انسان حسینی می شود. در غیر اینصورت، می شود خود خواه و «متفرعن». خب فرعون ها هم همینطور بوده اند. فرهنگ فرعون است که همه چیز را برای خودش می خواسته و بقیه را ذلیل می کرده است. ولی اگر فرهنگ حضرت موسی -ع- باشد، به مظلوم کمک می کند، نه اینکه سنگی به مظلوم بزند.
پس در اخلاق و رفتار هم، باید انسان توجه زیادی داشته باشد. خصوصاً امری مانند نماز را خیلی جدی بگیرد. همانطور که انسان، در حال راه رفتن و پیاده روی است، نوافل را بخواند. لازم نیست که حتماً رو به قبله باشد، البته لازم است حتماً وضو داشته باشد ولی لازم نیست حتماً رکوع و سجده را انجام دهد، بلکه می تواند با حرکت دست یا با اشاره، این امور را انجام دهد، نوافلش را بخواند. نماز را هم اول وقت بخواند.
اوقاتی که بیکار است و در حال پیاده روی است مشغول به کلام و امور لهو و لعب نشود، بلکه یا اموری که برایش مفید است را مباحثه کند، مانند مباحث سیاسی، عقیدتی و... که همه ی این مباحثات، ارزشمند است.
در غیر اینصورت، اگر اهل فکر است، راجع به معارف تفکر کند.
اگر که هیچکدام میسر نشد، ذکر بگوید و وقت خودش را به بطالت نگذراند. پیاده روی نباید برای لودگی و مضحکه بازی صرف شود، البته با دوستان بگو و بخند کردن، جزو آداب خوب سفر است، در عین حالی که باید خوش مشرب باشد، وقت را نباید تلف نمود.
زیرا ممکن است سفر را انجام دهیم، ولی مثل کسی که حج برود ولی از معنویت حج بهره نبرد، نماز بخواند ولی از معنویت آن بهره نبرد، مانند شتر عصاری، حرکت را انجام می دهیم، ولی وقتی چشممان را باز می کنند، نگاه می کنیم که از نظر حرکت به سوی خدا، قدمی برنداشته ایم
باید اینطور باشد که حالت ما موقع رفتن به سفر کربلا، با حالت بازگشتن، کاملا متفاوت بوده و احساس کنیم که رشد معنوی پیدا کرده ایم. مانند ماه مبارک رمضان که انسان بعد از اتمام صیام ۳۰ روز، بفهمد که حالت معنوی برایش اتفاق افتاده است.
خدا رحمت کند حضرت امام را. ما ایشان را هرسال می دیدیم. هر سال، اولین دیدار مردم با ایشان در عید فطر، نسبت به آخرین دیدارشان در قبل از شروع ماه مبارک، به صورت کاملاً محسوس می دیدیم که معنویت و نورانیت ایشان، بیشتر شده است. باید ما در این چند روز، احساس کنیم که پس از برگشت از سفر، به خدا نزدیکتر شده ایم.
یکی از بهترین دلایل رشد، تواضع نسبت به خداوند است. اینکه انسان، بیشتر خودش را به درگاه الهی نیازمند به استغفار ببیند. اگر انسان پس از برگشت، پیش خود احساس کند که به کرامات رسیده است، دلالت بر این دارد که این آقا، در جریان امر واقع نشده و به جای آنکه مقامش رفیع تر شده باشد، عُجبش بیشتر شده است.




موضوعات مرتبط: دیـگـر تـحـریـراتاخبار
برچسب‌ها: آیت الله حامد وفسی اربعین مقام تسلیم و رضا

تاريخ : شنبه 2 آذر 1398 | 21:16 | نویسنده : سردبــیر |

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------